به نظر عبدی هنوز ایده کلی انتخابات در اصلاح طلبان شکل نگرفته است و تأکید داشت اصلاح طلبان باید به رویه سال ۷۶ بازگردند. از طرف دیگر معتقد بود بهترین کاری که دولت در انتخابات می تواند انجام دهد اینست که هیچ نیروی مستقلی را از طرف خودش نیاورد. چرا که اگر دولت لیست و نیروی مستقل از جریانها داشته باشد، معلوم نیست سهم جدی پیدا کند.
روزنامه نگار سالهای پیش اصلاح طلبان در خصوص نزدیکی این روزهایشان به آقای هاشمی نیز تصریح کردکه ایشان به اصلاح طلبان نزدیک شده است و نقدهای موثر اصلاحطلبان وی را به تغییر نظر واداشته است...
متن کامل گفتگو با عباس عبدی را در زیر بخوانید:
**در شرایط ستیز هماهنگی و یکسانی میان اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو به چشم می آید
در فضای رسانه اینگونه به نظر می رسد که ظاهرا عهدی نانوشته میان اصلاح طلبان و برخی اصولگرایان به اصطلاح معتدل در حال شکل گیری است. تا چه حد چنین اتحادی را مناسب حال اصلاح طلبی می دانید؟
هنوز فضای انتخابات شکل نگرفته است و بنابراین نمی توانم اظهار نظر قطعی داشته باشم. ولی فکر نمی کنم اساساً به این مرحله برسد. اینگونه تحرکات و اظهاراتی که می بینید بیشتر ناشی از نوعی ضدیت با جناح تندرو است و این احساس که تندروها کلیت مملکت را با خطر مواجه کردهاند. بنابراین هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب در برابر تندروها واکنش نشان میدهند. این نوع مواجهه با جناح تندرو به این معنا نیست که دو گروه اخیر خودشان کاملا در یک جریان قرار بگیرند؛ بلکه این موضوع به اقتضای شرایط است و در انتحابات مجلس آینده نیز فکر نمی کنم که این بخش تندرو اساساً توانایی این را داشته باشد که به عنوان یک جناح کاملا قوی مطرح شود که در مقابل؛ اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو مجبور به نوعی اتحاد شوند. در نتیجه فکر می کنم در انتخابات مجلس دهم در کل بین اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو رقابتی مدنی برقرار خواهد بود. در حال حاضر از طرف تندروها نگاه ستیز مطرح است نه رقابت. بنابراین چون در این شرایط ستیز مطرح است هماهنگی و یکسانی میان اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو به چشم می آید. در حالیکه اگر این ستیز در انتخابات تبدیل به رقابت شود این دو گروه تمایزشان مشهود خواهد شد. به عنوان مثال شما میان رنگ بنفش و آبی تفاوت می بینید ولی هردوی این رنگها در کنار رنگ قرمز بیشتر شبیه هم به نظر می آیند در صورتی که به صورت مجزا تمایز بین این دو رنگ مشهود است.
این ستیز در مقابل افراطی ها و تندروهای اصلاح طلبان است و یا اصولگرایان و یا هر دو جناح؟
اصلاح طلبان افراطی در حال حاضر یا حضوری ندارند و یا اینکه نمودی ندارند. بنابراین منظور افراطی هایی هست که در ساختار هستند و به طور مشخص کسانی که علیه برجام موضعگیری می کنند بیشتر به چشم می آید. اما ممکن است در مقاطعی در مقابل اصلاح طلبان افراطی نیز این اتحاد شکل بگیرد.
برخی معتقدند برای ترمیم بدنه اصلاح طلبی و خروج کامل از انزوای پیش آمده در سالهای گذشته، این اتحاد و ائتلاف ها لازم است
در سیاست حکم ثابتی به این معنا نداریم که همیشه با یک عده دوست و با عده دیگر دشمن باشید. سیاست نوعی واکنش به محیط بیرون است. همانطور که شما در تابستان از لباس های خنک تر استفاده می کنید و در زمستان بالعکس، و به این ترتیب نسبت به محیط واکنش نشان می دهید؛ عرصه سیاست نیز به همین ترتیب است. در اینجا هر نیروی سیاسی برای دستیابی به هدفش طبیعی است که میان امکانات، هدف و عوامل دیگر موازنه ایجاد کند. بنابراین هیچ اصلاح طلب عاقلی این کار را نخواهد کرد که در مواجهه با جناح تندرو اصولگرا با دیگر اصولگرایان نیز دعوا کند. ضمن اینکه گمان من اینست که اگر ما به سمت سیاست عقلانی پیش برویم بین اصلاح طلبان و اصولگراین رقابت جدی وجود دارد ولی طرفین کوشش خواهند کرد تا از ستیز پرهیز کنند. به این دلیل که هر دو جناح یک واقعیت غیرقابل اجتناب جامعه هستند. در این حالت با ستیز نمی شود مسائل را حل کرد چرا که امکان ندارد یکدیگر را از بین ببرند چون اعضای یک پیکره اجتماع هستند. در صورت حذف هر یک از جناح ها، در این پیکره نقص رخ داده است. مانند اینکه انسان یک دست خود را قطع کند. اما اگر غده چرکینی باشد آدم می تواند آن را حذف کند و کنار بیندازد. به نظر من بخشی از این تنوع گرایشی که در ایران وجود دارد غیرقابل حذف است. بنابراین بهترین مسیر اینست که باهم در چارچوب یک ساختار اجرایی و قانونی رقابت کنند. اما بازنده رقابت، حذف شدنی نیست و می تواند در زمان دیگری برنده هم شود.
** انتخابات ۹۴ هم ممکن است زایش دیگری را رقم بزند
همین اقتضائات شرایط زمان است که اصلاح طلبان را از سال ۹۲ به آقای روحانی نزدیک و قبل از ان به آقای هاشمی رفسنجانی نزدیک کرده است؟
صددرصد همینطور است. اما عکس آن هم هست و این افراد را هم به اصلاح طلبان نزدیک کرده است. اینطور نیست که در حال حاضر اصلاح طلبان فقط به آقای هاشمی نزدیک شده باشند؛ عکس این روند مشهودتر است. خیلی ساده است. شما می توانید ادبیات گذشته و حال آقای هاشمی را باهم مقایسه کنید. مشاهده خواهید کرد که ایشان بیشتر متحول شده است. نقدهای موثر اصلاحطلبان ایشان را به تغییر نظر واداشته است. بنابراین طبیعی است که اصلاح طلبان نیز متناسب آن تحول در وی پاسخ می دهند. اگر من با شما درگیری داشته باشم، توهینی کرده باشم ممکن است شما هم متناسب با آن پاسخ دهید ولی اگر من در ادامه برخوردی متفاوت داشته باشم واکنش شما نیز متفاوت خواهد بود. این به معنای تغییر موضع شما نیست شاید بیشتر تغییر موضع من باشد. بنابراین آقای هاشمی بیشتر به اصلاح طلبان نزدیک شده است و مستندات این حرف نیز در مواضع و سخنرانی های طرفین در طول این سالها موجود است. طبیعی است که اصلاح طلبان نیز به دلیل تغییرات آقای هاشمی باید پاسخ مناسبی به وی بدهند. در نتیجه باید پایه تحلیل شما را معکوس کرد.
در مقابل تحلیل شما، احزاب و افرادی که بیشتر به آقای هاشمی نزدیک هستند –همچون کارگزاران- معتقدند اصلاح طلبان تغییر کردند و شاهد گفتارشان نیز تمایل به اعتدال است
بنده اطلاعی از مورد پرسش شما ندارم ولی اگر هم باشد، این نوع اظهارات بیشتر برای این است که افراد حقانیت خود را ثابت کنند، ایرادی هم ندارد. اما واقعیت این است که بدون تردید اصلاح طلبان برخی مواضعشان را تغییر داده اند و حتی معتقدم باید برخی از مواضع دیگر را نیز اصلاح کنند. این فرآیندی است که در طول زمان رخ می دهد و یک شبه اتفاق نمی افتد. به عنوان مثال انتخابات ۹۲ منجر به این شد که زایمان تغییر برای نطفه ای که قبلا شکل گرفته بود رخ دهد. انتخابات ۹۴ هم ممکن است زایش دیگری را رقم بزند. بنابراین چنین تحولاتی درون نیروهای سیاسی هست و فقط زمان نیاز دارد تا به مرحله بروز برسد. همچنان که این زایش در دل اصولگرایان نیز مشهود است.
**برخی کوشش می کنند با برچسب های پیش از موعد، برای افکار نادرست خود برندسازی کنند
با توجه به این زایش ها می توان قائل به نواصلاح طلبی بود و شما چنین تعابیری را قبول دارید؟
اصولاً خیلی از این اسم گذاری ها خوشم نمی آید و معمولا از ان پرهیز می کنم. چرا که اینگونه تعابیر بیش از اینکه واقعیت قضایا را نشان دهند یک نوع برچسب هستند. شاید با گذشت زمان از این برچسب برای آنچه که اتفاق افتاده، استفاده کنیم اما برخی کوشش می کنند با این نوع برچسب های پیش از موعد، برای افکار نادرست خود برندسازی کنند. من معتقدم که اتفاقاً اصلاح طلبی باید به گذشته خود بازگردد و در مدل قبلی کارآمدتر است. منظورم از گذشته خودش هم به لحاظ راهبردی است و نیز همان بیانیه ۱۲ماده ای آقای خاتمی در سال ۷۶ است. فکر می کنم همان بهتر از هر چیز دیگری می تواند اصلاح طلبان را بازسازی کند و کمک کند که بهترین مواضع را در حوزه سیاست اتخاذ کنند.
**هدف اصلاح طلب ها مشخص نیست
برخی از میان اصلاح طلبان در حال حاضر از آقای عارف نیز به عنوان یک چهره محوری نام می برند و از همین رو مثلث سه گانه خاتمی، هاشمی، عارف را در انتخابات محور می دانند. تا چه حد چنین نظری را قبول دارید؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم خیلی روی بحث افراد پیگیری و اظهار نظری نمی کنم. به این دلیل که مسئله افراد یک مسئله فرعی در نگاه تحلیلی بنده است. شما وقتی تصمیم می گیرید که جایی بروید متناسب با آنجا وسیله نقلیه خود را انتخاب میکنید. برای رفتن تا ۵۰۰ متر جلوتر می توان پیاده رفت ولی مثلا برای رفتن به کشوری دور دست هواپیما را انتخاب می کنید. بنده نمی دانم اصلا این افرادی که گفتید می خواهند به کجا برسند. اول اصلاح طلبان این را باید مشخص کنند. وقتی هدف مشخص شد بعد فرد متناسب با آن هدف را هم تعیین می کنیم. به بیانی دیگر ابتدا باید اصلاح طلبان به رویه قبل (سال ۷۶) بازگردند بعد وارد مرحله تاکتیک می شویم که چه تشکیلات و افرادی می توانند این کار را بهتر انجام دهند.
بر همین مبنا هم هست که معتقدید اصلاح طلبان تشکیلات و رهبری منسجم ندارند؟
آنچه دارند را نمی دانم چگونه می تواند با هدفشان ترکیب و هماهنگ شود. اگر هدفشان را دقیق مشخص کنند، آنموقع راحت می توان گفت که این تشکیلات و یا افراد می توانند آن را محقق کنند یا نمیتوانند؟ به نظر می آید یک مقدار در دوره برزخی هستند و مقداری زمان میخواهد تا هر نیرویی خود را با این وضعیت تطبیق دهد و راهبرد دقیقی را اتخاذ کند.
** وقتی در زمین خودمان هستم به اصلاح طلبان می گویم که باید تکلیف و مرزبندی خود را با ۸۸ مشخص کنند
شما جزو معدود اصلاح طلبانی هستید که به صراحت گفتید که اصلاح طلبان باید تکلیف خود را با ۸۸ مشخص کنند. اینکه معتقدید هنوز اصلاح طلب ها هدف مشخصی ندارند می توانند به نوعی حرکتشان از این ستون تا آن ستون به امید فرج باشد و در واقع میخواهند با این رویه به آن فراموشی دست پیدا کنند؟رابطه بین اصلاح طلبان و ساختار ضعیف است؛ بنابراین بی اعتمادی که میان دو طرف وجود دارد موجب می شود هیچ یک از اصلاح طلبان جرأت نکنند یک گام جدی بردارند. من قبلا هم گفتم و معتقدم علی رغم وجود این بی اعتمادی و فقدان رابطه اصلاح طلبان نباید نگران باشند و بهتر است گام خود را بردارند. ولی خب بهرحال این کار سختی است. چرا که ممکن است فکر کنند گامی که برمیدارند ریسک داشته باشد و با پاسخ مناسب مواجه نشود. البته من موافق این برداشت اخیر نیستم. شاید وقتی در میان دوستان خودمان بنشینم، صریح تر ازشان انتقاد کنم کاری هم به دیگران دیگر ندارم و می گویم ما دلیل نداشت رویه اشتباه را برویم. ولی در حال حاضر که با شما از جناح مقابل صحبت می کنم می گویم اصولگرایان هم باید متوجه وضعیت خطیر کشور باشند. فراموش نکنید که مسئولیت حقوقی و اصلی آنچه بر سر کشور بیاید با جناح اصولگراست. آنان هم باید نوعی بازنگری اساسی در رفتار خود داشته باشند. البته بنده در مقام نقد توجهم به اصلاحطلبان هم هست. با خیلی از اصلاح طلبان (برخی که ارتباط دارم) صحبت می کنم کاملا حس می کنم که برخی چیزها هست که بیان نمیشود و این به نفع شرایط جامعه نیست. وقتی در زمین خودمان هستم به اصلاح طلبان می گویم که باید تکلیف و مرزبندی خود را با ۸۸ مشخص کنند. در میان خودمان این حرف ها را می زنم. چون در هر حال امیدواری من به اصلاحطلبان بیشتر است.
به نظرتان در این مدت دولت یازدهم توانسته برای خود بدنه اجتماعی مستقل فراهم کند که نیازی به اصلاح طلبان نداشته باشد؟فکر نمی کنم اینکار به این راحتی انجام شدنی باشد. زیرا بدنه اجتماعی که می گویید نیازمند یک رأس و نیروهای میانی است در صورتیکه دولت اساساً این نیروهای میانی را ندارد. به نظرم اگر به دنبال این کار هم برود وقت خودش را تلف کرده است. زیرا اساساً از این راه بالا نیامده که بخواهد این راه را تقویت کند. دولت از بین شکاف اصولگرایان و اصلاح طلبان بالا آمد. بهترین کار دولت اینست که این شکاف را از بین ببرد گرچه به نظر می آید پرکردن این شکاف ناقض وجود خودش است اما ایرادی ندارد چون کسی قرار نیست که رئیس جمهور مادام العمر باشد. مهمترین کار دولت اینست که همان طریقی که بالا آمده را اصلاح کند. ولی اینکه خودش بخواهد مستقل عمل کند من هیچ بدنه ای را برای انجام این کار نمی بینم. اگر دولت تعدادی هم نیرو داشته آنها در حال حاضر در امور اجرایی و دولت هستند و همان کار را هم انجام دهند وقت کم می آورند چه برسد به اینکه بخواهند به امور سیاسی بپردازند. بنابراین بهترین کاری که دولت در انتخابات می تواند انجام دهد اینست که هیچ نیروی مستقلی را از طرف خودش نیاورد. در این صورت هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان نیروهای منتسب به دولت را برای لیست هایشان انتخاب می کنند ولی اگر دولت لیست و نیروی مستقل از جریانها داشته باشد، معلوم نیست سهم جدی پیدا کند.
**اگر دولت بخواهد با یک طرف ببندد برایش مشکل ایجاد خواهد کرد/ بدنه و نیروی اصلاح طلبان نیازی به ائتلاف با دولت ندارد
به نظرتان اگر دولت به گرایش بین اصلاح طلبان و افرادی چون آقای ناطق، مخیر باشد همفکران خودش را به کدام سمت نزدیک می کند؟
من نمی توانم در این مورد اظهار نظر بکنم زیرا این یک امر کاملا تاکتیکی است و باید ببینیم چگونه عمل می کنند. ولی به نظرم بهتر این است که به هر دو جریان متمایل و نزدیک شوند. به نظرم اگر دولت بخواهد با یک طرف ببندد برایش مشکل ایجاد خواهد کرد.
رابطه میزان رأی اصلاح طلبان با دولت چیست؟ برخی اصلاح طلبان معتقدند در صورت عدم ائتلاف با دولت، دچار ریزش آرا خواهند بود
رأی اصلاح طلبان در حمایت از دولت هست ولی بدنه و نیروی اصلاح طلبان نیازی به ائتلاف با دولت ندارد. اگر دولت همانگونه که اشاره داشتم عمل کند، اصلاح طلبان نیز سعی خواهند کرد که در لیستشان از هواداران دولت استفاده کنند.
در مقابل برخی معتقدند اصلاح طلبان سبدی ندارند بنابراین در حال حاضر به اعتدال متمایل شدند تا تخم مرغ هایشان را در سبد اعتدال قرار دهند
در انتخابات نیازی به انجام این کار ندارند.
** با اینکه مجلس نهم اصولگرا بود، روحانی وزیر اصولگرا با آن معنای استاندارد نیاورد و تا این حد هم رعایت کرد
نه صرفا انتخابات، بهر حال رویه اصلاح طلبان چنین تمایلی را نشان می دهد
اینجا دو مسئله هست که باید از هم تفکیک کنیم. یکی اینکه به طور واقعی از برخی تصمیمات دولت کاملا دفاع می کنند خارج از اینکه چه کسی در دولت باشد به عنوان مثال در برجام. به نظرم اگر نیروهای دولت را هم کنار می گذاشتیم و اصلاح طلبان هم بودند کمابیش همین عملکرد را داشتند. شما حتی وزرا را هم نگاه کنید با مجلس موجود بخشی از این وزرا می توانستند در دولت اصلاحات هم باشند. بنابراین نمی شود گفت که سبد کسی دیگر است. همانطور که در سوالهای قبلی هم اشاره کردم چه بسا این طرف هست که به اصلاح طلبان نزدیک شده است. نمونه آن اینکه آقای روحانی با اینکه مجلس نهم اصولگرا بود، وزیر اصولگرا با آن معنای استاندارد نیاورد و تا این حد هم رعایت کرد.
اما از زاویه ای دیگر می توان گفت که سوال شما درست هم هست. آن اینکه با وضعیتی که برای اصلاح طلبان به وجود آمده و بیرون از سیستم تعریف می شوند؛ دو راه دارند یا اینکه وضعیت بیرون از نظام بودن را تثبیت شده بدانند و همچنان آن سمت را ادامه دهند که تبعات خاص خودش را دارد. یا اینکه کوشش کنند که درون سیستم از کسانی حمایت کنند. بدین ترتیب طبیعی است که دولت و آقای روحانی از نزدیک ترین کسانی هستند که می توانند اصلاح طلبان ازشان حمایت کنند.
این به معنای همان حرف آقای یونسی است که گفته بودند «موجودیت اصلاح طلبان به دولت بستگی دارد»؟
به یک معنا موجودیت اصلاح طلبان به دولت بستگی دارد زیرا اگر از دولت حمایت نکنند کارشان قابل دفاع نیست. مثلا دولت برجام را به ثمر رساند. چرا اصلاح طلبان از دولت دفاع نکنند؟! اگر به این معنا بگوییم کاملا درست است. مثل اینست که یک گروهی موجودیتش به دفاع از مواضعش برگردد. اما اگر فکر کنیم که اصلاح طلبان در هر شرایطی مجبور به حمایت از دولت باشند را قبول ندارم. اگر دولت رفتار نامتناسبی داشته باشد اصلاح طلبان رد می کنند و مشکل خاصی نخواهند داشت. حتی در برخی موارد اصلاح طلبان از دولت دفاع می کنند علیه نیروهای خودشان! به عنوان مثال در نامه ۴ وزیر، اصلاح طلبان از دولت حمایت کردند در حالیکه حداقل ۲ وزیر از این وزرا به اصلاح طلبان نزدیکترند. در واقع دفاع از خط مشی درست است. برداشت من این نیست که بدنه اصلی اصلاح طلبان از روی اضطرار از دولت حمایت می کنند.
از ابتدا دولت داعیه این را داشت که گفتمان مستقل (اعتدال) را دارد. از طرف دیگر عده ای معتقدند اعتدال گفتمان نیست و یک رویه است. عدم استقلالی که اشاره داشتید به این مسئله برمی گردد؟
خیلی قائل به بازی با کلمات نیستم. کاری ندارم که چه اسمی روی چه کسی است.کاری ندارم اعتدال چیست من به اقدامات و حرفها کار دارم. حالا اگر کسی بیاید اسم خودش را اصلاحات هم بگذارد که بنده فکر کنم مصداق آن نیست با آن مخالفت می کنم و کسی هم بیاید اسم خودش اعتدال بگذارد و بگویم اصلاح طلب نیستم اما کارش قابل دفاع باشد از او حمایت می کنم. کلمات کش دار و اعتباری هستند. در مورد خود اصلاحات هم ممکن است دیدگاههای مختلف باشد. یک کسی می خواسته رییس جمهور شود خب به طور طبیعی باید یک شعار هم میداد. بعد دیده مشکلات کشور ناشی از این است که یک عده تندروی کردند، من هم بودم می گفتم اعتدال! تا مردم بفمهند منظورش چیست. بنابر این میخواهد رییس جمهور شود و یک شعار معقول هم داده است. دادن شعار بازسازی عقلانیت، تصمیم گیری جمعی، عدم ورود به تشنج های قابل پیش بینی در سیاست خارجی، تصمیم مبتنی بر قواعد در اقتصاد، افزایش مشارکت و ... همه مسائلی است که مطلوب هر فرد است و کسی غیر از این نمی خواهد. ممکن است بعضی از این امور را دولت خوب پیش نبرد و یا ضعیف باشد که بحثی فنی و مصداقی است. ولی روی این اصول کلی هر رییس جمهور اصلاح طلبی هم بود باید همین ها را می گفت.
**شاید مجلسی مانند مجلس پنجم شکل بگیرد
از نظر اصلاح طلبان کدام مجلس مطلوب است؟
مجلس مطلوب از نظر سیاست اصلاح طلبانه اینست که بتواند انعکاس واقعی جامعه باشد. فارغ از اینکه اصلاحطلبان در آن اکثریت داشته باشند یا نه. ممکن است منِ نوعی اقلیت باشم و علاقه ای هم ندارم برای رأی آوردن فعلا به سمت اکثریت بروم. بنده با نظام انتخاباتی موجود که اکثریتی است و مثلا در تهران ممکن است همه از یک گروه شوند صددرصد مخالف هستم. حتی به نظرم مجلس ششمی که ۳۰ نفر نماینده آن از تهران اصلاح طلب باشند هم کاملا اشتباه بود. باید سیستم انتخاباتی حزبی باشد. نمی شود آدم ها را حذف کرد. علاوه بر آن مجلسی مطلوب است که انقُلتی در سلامت انتخابات آن نباشد. البته منظورم ان قلت با سند و مدرک است وگرنه در ایران مرسوم شده که در انتخابات هر کسی برنده نمی شود بر انتخابات ان قلت می آورد. از همه مهم تر اینکه بعد از انتخاباتِ مطلوب نیز همه نفس راحتی بکشند نه اینکه اول دعوا باشد. انتخابات ۹۲ این حسن را داشت که روز ۲۵ خرداد تقریبا همه یک نفس راحت کشیدند.
پیش بینی تان از انتخابات مجلس چیست؟
واقعیت هنوز برای من قابل پیش بینی نیست. چون هنوز ترکیب اصلی شکل نگرفته است و در واقع رقابت های مقدماتی انجام نشده که بتوان فینال را حدس زد.
بهرحال تقریبا مشخص است و اشخاص اصلی هر دو جریان مشخص هستند
بله ولی مهم اینست که رد صلاحیت ها چه می شود. شعارها چگونه باشد و اینکه مردم نسبت به شعارها چه واکنشی داشته باشند. برداشت اجمالی و نه دقیق من اینست که شاید مجلسی مانند مجلس پنجم شکل بگیرد.
مدلی مثل مجلس پنجم می تواند خواست اصلاح طلبان را به نتیجه برساند؟
همین که با دولت ستیز نداشته باشند به نظرم کافی است. ما به تغییرات شدید نیاز نداریم بلکه به ثبات و پایداری تغییرات نیازمندیم. حتی اگر تغییر جزئی باشد مهم اینست که عمیق و پایدار باشد.
**هنوز ایده کلی انتخابات در اصلاح طلبان شکل نگرفته است
نظرتان در خصوص سازو کار های انتخاباتی اصلاح طلبان از جمله شورای عالی سیاستگذاری چیست؟
به نظرم هنوز ایده کلی انتخابات در اصلاح طلبان به دلایل متعددی شکل نگرفته است.
در لا به لای بحث اشاره داشتید که اصلاح طلبان باید نگران نباشند و گام خود را بردارند. برای بی محابا عمل کردن در انتخابات مجلس چه اقدامی را باید انجام دهند؟
به نظرم باید بازنگری جدی نسبت به گذشته داشته باشند. انتخابات مجلس فرع بر این قضیه است. اول این را باید حل بکنند بعد انتخابات مجلس را روی آن شکل دهند. شاید اینکه تا به حال هم سازوکار انتخابات مجلس اصلاح طلبان شکل نگرفته به دلیل همان وضعیتی است که وجود دارد.